در حكايت شانزدهم
باب سوم گلستان سعدى آمده است :
موسى (على نبينا و عليه السلام ) درويشى را ديد
كه از برهنگى به ريگ اندر شده ، گفت : يا موسى دعايى كن تا حق تعالى مرا كفافى دهد
كه از بى طاقتى به جان آمده ام .
موسى دعا كرد و برفت ، پس از چند روز كه از
مناجات بازآمد مر او را ديد گرفتار و خلقى انبوه بر او گرد آمده ، گفت : چه حالتست
؟
گفتند: خمر خورده و عربده كرده و كسى را كشته و اكنون به قصاصگاهش مى
برند... (86)
عام بودن دعا
جناب استاد علامه حسن زاده آملى فرمودند: رساله اى در امامت نوشتم چون به پايان رسيد آن را به حضور شريف استاد علامه طباطبايى صاحب تفسير الميزان رضوان الله تعالى عليه ارايه دادم ، مدتى در نزد او بود و لطف فرمودند و يك دوره تمام آن را مطالعه فرمودند. در يك جاى آن رساله دعاى شخصى درباره خودم كرده بودم كه بار خدايا مرا به فهم خطاب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم اعتلاء ده . در هنگام رد رساله به اين جانب فرمود: آقا! تا من خودم را شناختم دعاى شخصى در حق خودم نكردم بلكه دعايم عام است .(87)
دعاى ندبه
برادر مهدى در
محضر علامه حسن زاده شروع به صحبت كردند و گفتند: دوستان ما بحمدالله چندين سال است
جلسه دعاى ندبه اى دارند و صبحهاى جمعه دور هم جمع مى شوند و دعاى ندبه مى خوانند
ولى آن چنان حالى كه بايد داشته باشيم ، نداريم ، چه كنيم كه يك حال و انقلاب درونى
در ما ايجاد شود كه اقلا دعاها را با سوز و گداز بيشترى بخوانيم ؟ شما بفرماييد چه
كنيم ؟
استاد با لبخند خاصى فرمودند: آقا جان دعاى ندبه بخوانيد، بله بايد دعاى
ندبه خواند!! راه همين است آقا، البته استقامت داشته باشيد، ول نكنيد، خسته نشويد،
استقامت و مداومت را در حد وجوب داشته باشيد، راه رسيدن به حقيقت مجاز است . شما
مجاز را قنطره حقيقت بگيريد، من در يك غزل - البته به دروغ ! گفته ام : ((به حقيقت برسيدم ولى از راه مجاز)). سعى كنيد عملا كار كنيد، رفتارتان را پاك كنيد: كونوا لنا زينا و لاتكونوا لنا شينا.(88)
دعاى كميل
كميل مى گويد: با
مولايم اميرالمؤ منين در مسجد بصره نشسته بودم و اصحابش با او بودند، به بعضى از
آنان گفت : معنى قول خداى عزّوجلّ فيها يفرق كل امر حكيم
چيست ؟
امام فرمود: شب نيمه شعبان است ، سوگند به كسى كه جان على در دست
او است هيچ بنده اى نيست مگر اين كه جميع خير و شر براى او در اين شب تا همان شب
آينده مقسوم است ، و هر بنده اى كه اين شب را احياء كند و دعاى خضر عليه السلام را
بخواند دعاى او به اجابت مى رسد، پس چون حضرت منصرف شد و مراجعت فرمود، شب به خدمت
او رفتم همينكه مرا ديد پرسيد كه اى كميل چه مى خواهى و چه چيز سبب آمدن تو شده است
؟ گفتم : يا اميرالمؤ منين عليه السلام به طلب دعاى خضر آمده ام . فرمود: بنشين اى
كميل چون اين دعا را حفظ كردى در هر شب جمعه يا در هر ماه يك بار و يا در سال يك
بار و يا در عمر يك بار بخوان تا از بدى ها بازداشته شوى و يارى شده و روزى داده
شوى و هرگز از آمرزش محروم نمانى ، اى كميل طول صحبت تو با ما موجب شد كه چنين نعمت
و عطايى را به تو ببخشم .
چقدر كميل همّت و عزم داشت ، چقدر عشق و شوق داشت ،
چقدر تشنه و طالب بود كه تا چيزى سراغ گرفت در راه تحصيل آن شد، و شب به خدمت امام
رسيد و دعاى خضر را از آن جناب طلب كرد و از آن حسن طلبش و صفاى سريره و هدف مقدسش
چنين سفره پربركت دعاى خضر عليه السلام را براى همه اهل حال و دعا و مردم صاحب دل
گسترده است و چنين اثر قيم و قويم را از خود به يادگار گذاشته است و دعاى خضر را
دعاى كميل كرده است ، آرى بايد گدايى كرد كه جواد گدا مى خواهد.
بانگ مى آيد كه اى طالب بيا |
جود محتاج گدايان چون گدا |
جود محتاج است و خواهد طالبى |
هم چنان كه توبه خواهد تايبى |
جود مى جويد گدايان و ضعاف |
هم چو خوبان كاينه جويند صاف |
روى خوبان ز آينه زيبا شود |
روى احسان از گدا پيدا شود |
پيرزن به بهشت نمى رود!
مروى است صفيّه
بنت عبدالمطلب كه عمه حضرت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است ، روزى نزد
حضرت آمد در حالى كه پير شده بود، گفت : يا رسول الله دعا كن تا من به بهشت روم
.
حضرت بر سبيل طيب فرمود كه : زنان پير به بهشت نخواهند رفت .
صفيه از مجلس
حضرت برگشت و مى گريست . حضرت تبسم فرمود و گفت : او را خبر دهيد كه اول پيرزنان
جوان شوند، آن گاه به بهشت روند و اين آيت بخواند: انا انشاءنا
هنّ انشاء فجعلنا هن ابكارا.(90)
يعنى به درستى كه
ما بيافريديم زنان را در دنيا آفريدنى پس خواهيم گردانيد ايشان را دختران بكر و
دوشيزه در آخرت كه ايشان را به بهشت در آريم .(91)
دعاى ابوذر
چنان كه ابن
بابويه - عليه الرحمة - از امام صادق عليه السلام به سند معتبر روايت كرده است كه
روزى ابوذر - سلام الله عليه - بر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم گذشت ، جبرييل
به صورت دحيه كلبى در خدمت آن حضرت به خلوت نشسته و سخنى در ميان داشت ؛ ابوذر گمان
كرد كه دحيه كلبى است و با حضرت حرف نهانى دارد، بگذشت .
جبرييل گفت : يا رسول
الله ابوذر بر ما گذشت و سلام نكرد؛ اگر سلام مى كرد، ما او را جواب سلام مى گفتيم
، به درستى كه او را دعايى هست كه در ميان اهل آسمانها معروف است ؛ و چون من عروج
كنم ، از وى سؤ ال كن .
چون جبرييل برفت ، ابوذر بيامد. حضرت فرمود كه اى ابوذر،
چرا بر ما سلام نكردى ؟
ابوذر گفت : چنين يافتم كه دحيه كلبى در حضورت بود و
براى امرى او را به خلوت طلبيده اى ، نخواستم كلام شما را قطع كنم .
حضرت فرمود
كه جبرييل بود و چنين گفت ، ابوذر بسيار نادم شد. حضرت فرمود: چه دعاست كه خدا را
به آن مى خوانى كه جبرييل خبر داد كه در آسمانها معروف است ؟
گفت اين دعا را مى
خوانم : اللّهم انّى اساءلك الايمان بك و التصديق بنبيك و
العافية من جميع البلاء والشّكر على العافية و الغنى عن شرار النّاس .(92)