مختصری از زندگینامه حضرت امام موسی کاظم (ع)
امام موسی کاظم(ع) هفتمین اختر آسمان ولایت ، در هفتم صفر سال 128 هجری دیده به جهان گشود . زمام حکومت و خلافت در دوران کودکی آن حضرت در دست امویان بود و افرادی چون یزید بن ولید بن عبدالملک معروف به ناقص ابراهیم بن ولید بن عبدالملک و مروان بن محمد معروف به مروان حمار ، بر جامعه اسلامی حکمرانی می کردند . در سال 148 هجری که امام صادق در گذشت ، امام هفتم از جانب خداوند مسوولیت رهبری را بر عهده گرفت و درآن روزگار قدرت از دست بنی امیه به بنی عباس منتقل گردید . امام موسی کاظم (ع) در دوران امامت خود با خلفایی چون منصور دوانیقی ، مهدی فرزند منصور ، هادی فرزند مهدی و هارون الرشید فرزند دیگر مهدی معاصر بود . امام موسی کاظم بیست سال از عهد پدر بزرگوار خود را درک کرد و پس از رحلت پدر ارجمندش ، سی و پنج سال زندگی کرد که ده سال آن را در بقیه حکومت منصور ، ده سال در عهد مهدی فرزند منصور یک سال در دوران هادی و چهارده سال باقی را در حکومت هارون سپری نمود . القاب مشهور آن حضرت کاظم ، عبد صالح ، عالم و باب الحوائج و کنیه مشهور ایشان ابوالحسن است . عمر آن بزرگوار را 55 سال نوشته اند ، امام در مدت امامت خود غالباً یا در زندان و یا در تبعید بوده است . آن حضرت در میان مردم نفوذ کامل داشت و همیشه در حال مبارزه با دشمن بود . مادر حضرت امام موسی کاظم حمیده کنیزی از اهالی مغرب یا اندلس بوده است که به حمیده المصفاء نیز معروف بود. آن حضرت قدی متوسط و رنگی سبزه و محاسنی انبوه داشت . نقش نگینش حسبی الله و به روایتی الملک لله وحده بود . نکته ای که قابل ذکر است این است که در زمان حیات امام صادق(ع) کسانی از اصحاب آن حضرت معتقد بودند که پس از ایشان ، اسماعیل امام خواهد شد اسماعیل در زمان حیات پدر از دنیا رفت ولی کسانی که مرگ او را باور نکردند او را همچنان امام می دانستند . پس از وفات حضرت صادق(ع) عده ای چون از حیات اسماعیل مایوس شدند ، پسر او یعنی محمد بن اسماعیل را مام دانستند و اسماعیلیه امروز بر این عقیده هستند و پس از او پسر وی ر امام می دانند . بزرگترین فرزند حضرت صادق عبدالله نام داشت که برخی او را عبدالله افطح می دانند چون بزرگتر از برادرانش بود ادعای امامت کرد و عده ای نیز از او پیروی کردند که به افطحیه موسوم هستند . ولی جلالت قدر ، علو شان ، مکارم اخلاق و دانش وسیع حضرت امام کاظم(ع) به قدری روشن و بارز بود که اکثریت شیعه خواص اصحاب حضرت صادق(ع) مانند مفضل بن عمر جعفی ، معاذبن کثیر ، صفوان جمال و یعقوب سراج ، نص صریح امامت حضرت موسی کاظم(ع) را از امام صادق(ع) روایت کردند و بدین ترتیب امامت ایشان در نظر اکثریت شیعه ، مسجل گردید .[1] امام کاظم ، پس از بررسی اوضاع جامعه ، تشخیص داد که بهترین راه ، دنبال کردن برنامه انقلاب علمی پدرش می باشد و به همین جهت در ادامه راه دانشگاه بزرگ جعفری ، شاگردان بزرگ و رجال علم و فضیلت را تربیت کرد . حکومت عباسی در مقابل امام کاظم(ع) از مفتیان و قضات درباری ترویج می نمود که طرفدار روش حکومت وقت بودند و امام کاظم (ع) را از فعالیت های علمی باز می داشتند و شاگردان امام را نیز تحت فشار قرار می دادند تا آنجا که حتی آنها قادر نبودند به طور صریح نام امام هفتم را ببرند بلکه هنگام صبح از وی نام های ابو ابراهیم ، عبد صالح ، امین و صابر نثل می کردند . هارون سرانجام موسی بن جعفر(ع) را دستگیر و زندانی کرد و پس از چندی به شهادت رسانید .
دشمن از ترس می خواست ایشان را در سکوت به خاک بسپارد که پروردگار عالم چنین نخواست و آن بزرگوار با تجلیل خاصی به خاک سپرده شد . هارون موقع شهادت امام ، بسیاری از علما و بزرگان را جمع کرد تا شهادت دهند که حضرت به مرگ طبیعی از دنیا می رود ولی حضرت سخنان دروغ آنان را فاش نمود . امام کاظم(ع) در سال 183 هجری به دست سندی بن شاهک و به دستور هارون الرشید در اثر مسمومیت به شهادت رسید.
منبع : http://www.namaye.ir