در کنج بلا ای رضا جانم بر دیدن بابا ای رضا جانم
کاهیده گشته پیکرم گوشه ی زندان جرم و گناه من بود یاری از قرآن
من به زندان می روم بهر حفظ آن جام می دهم بهر خدا ای رضا جانم
در کنج بلا ای رضا جانم بر دیدن بابا ای رضا جانم
در زیر ستم جان به لب دارم ذکر خلاصم کن خدا روز و شب دارم
روی دعا با سوز و آه سوی رب دارم تا کی نمایم دعا ای رضا جانم
در کنج بلا ای رضا جانم بر دیدن بابا ای رضا جانم
با خواهرت معصومه گو این دم آخر بابا ز دنیا می رود ای رضا جانم
از جور هالرون الرشید دشمن کافر بر امر حق هستم رضا ای رضا جانم
در کنج بلا ای رضا جانم بر دیدن بابا ای رضا جانم
(فلاح)