مردم نيشابور مشتاق زيارت حضرت رضا (ع ) بودند. از حضرت تقاضا كردند اندكى توقف فرمايد تا چهره جذاب و متين آن يادگار رسول را ببينند. امام (ع ) در حالى كه لباس ساده اى بر تن داشت ، در برابر مردم قرار گرفت . مردم در ديدن آن حضرت بى تابانه فرياد شوق برداشتند. دو نفر از حافظان حديث بنام ابوذرعه و محمّد بن اسلم مردم را به سكوت دعوت مى كردند و كلمات درربار آن حضرت را براى مردم - با صداى بلند - بيان مى فرمودند. حضرت رضا عليه السلام حديثى را كه مربوط به (توحيد و يگانگى ذات حق ) است بدين سان بيان فرمود:
(( (كلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن قالها دخل حصنى و من دخل حصنى امن من عذابى ) )) يعنى (كلمه طيبه (( لا اله الا اللّه ) )) دژ استوار من است ، هر كس آن را بگويد در اين دژ استوار داخل مى شود، و اگر در آن وارد شد از عذاب روز رستاخيز در امان خواهد بود. (و سپس هنگامى كه موكب آن حضرت مى خواست به راه افتد، براى تكميل اين سخن والا و ارزنده سر از هودج و كجاوه بيرون آورد.
مردم همه متوجه شدند كه امام (ع ) قصد بيان مطلبى فرموده است .
ديگر بار سكوت بر همه جا حكمفرما شد. امام (ع ) بدنبال حديث افزود:
(( (و لكن بشرطها و انا من شروطها). ))
يعنى : و امّا به شرط و شروطش (و با اشاره به خود فرمود:) و من از شروط آن هستم .
منظور امام از بيان حديث قدسى (95) سه نكته بود:
اول آنكه با نقل نام پدران و اجداد خود كه هر كدام از ديگرى حديث را روايت كرده اند تا به پيغمبر اكرم (ص ) و اينكه آن حضرت از طريق جبرئيل امين از مقام ربوبى ، اين حديث را شنيده است پدران بزرگوار خود را كه همه امامان شيعه و خلفاى واقعى حق اند به مردم باز گفت و آنها را به ياد مردم آورد.
دوم آنكه ، موضوع يگانه پرستى و خدا پرستى را كه پايه همه اعتقادات است به ياد مردم آورد كه گول طاغوتهاى زمان و زورمندان طاغوت صفت نخورند.
سوم آنكه ، يگانه پرستى واقعى و خالى از شرك و روى و ريا مستلزم و همراه (ولايت ) اهل بيت (ع ) است و تا رهبرى عادلانه در جامعه مسلمانان برقرار نشود، بتها و بت نماها و طاغوتها نخواهند گذاشت توحيد در مسير درست قرار گيرد.
در تاريخ آمده است كه : هنگام نوشتن اين حديث مردم مشتاق آن چنان آمادگى داشتند كه 24 هزار قلمدان در اختيار گرفته بودند، تا در نوشتن كلمات گهربار فرزند پيغمبر (ص ) بكار گيرند.(96)
(( (كلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن قالها دخل حصنى و من دخل حصنى امن من عذابى ) )) يعنى (كلمه طيبه (( لا اله الا اللّه ) )) دژ استوار من است ، هر كس آن را بگويد در اين دژ استوار داخل مى شود، و اگر در آن وارد شد از عذاب روز رستاخيز در امان خواهد بود. (و سپس هنگامى كه موكب آن حضرت مى خواست به راه افتد، براى تكميل اين سخن والا و ارزنده سر از هودج و كجاوه بيرون آورد.
مردم همه متوجه شدند كه امام (ع ) قصد بيان مطلبى فرموده است .
ديگر بار سكوت بر همه جا حكمفرما شد. امام (ع ) بدنبال حديث افزود:
(( (و لكن بشرطها و انا من شروطها). ))
يعنى : و امّا به شرط و شروطش (و با اشاره به خود فرمود:) و من از شروط آن هستم .
منظور امام از بيان حديث قدسى (95) سه نكته بود:
اول آنكه با نقل نام پدران و اجداد خود كه هر كدام از ديگرى حديث را روايت كرده اند تا به پيغمبر اكرم (ص ) و اينكه آن حضرت از طريق جبرئيل امين از مقام ربوبى ، اين حديث را شنيده است پدران بزرگوار خود را كه همه امامان شيعه و خلفاى واقعى حق اند به مردم باز گفت و آنها را به ياد مردم آورد.
دوم آنكه ، موضوع يگانه پرستى و خدا پرستى را كه پايه همه اعتقادات است به ياد مردم آورد كه گول طاغوتهاى زمان و زورمندان طاغوت صفت نخورند.
سوم آنكه ، يگانه پرستى واقعى و خالى از شرك و روى و ريا مستلزم و همراه (ولايت ) اهل بيت (ع ) است و تا رهبرى عادلانه در جامعه مسلمانان برقرار نشود، بتها و بت نماها و طاغوتها نخواهند گذاشت توحيد در مسير درست قرار گيرد.
در تاريخ آمده است كه : هنگام نوشتن اين حديث مردم مشتاق آن چنان آمادگى داشتند كه 24 هزار قلمدان در اختيار گرفته بودند، تا در نوشتن كلمات گهربار فرزند پيغمبر (ص ) بكار گيرند.(96)